کتابی با عنوان«تصویر(ایران و)خاورمیانه برای ژاپنی ها»(2)نوشته سوُگیتا هیده آکی(3) که چند سالی پیش به ژاپنی منتشر شد، حاصل نگرش تازه ای است به پیوند و داد و ستدهای میان دو سوی خاورزمین در گذر روزگاران، که نیز به جست و جوی زمینه پیدا آمدن تصویر و تصوّری که ژاپنیان امروز از ایران و دیگر سرزمین های شرق میانه و مردم آن دارند برآمده است.
نویسنده«ایران و خاورمیانه از نگاه ژاپنی ها»، متولد 1956، از دانشگاه علوم تربیتی توکیو در آمده (1978)، با زبان عربی آشنا، و اکنون استاد این دانشگاه است. حوزه بررسی او احوال اجتماعی و سیاسی ممالک عرب زبان بوده و بویژه به فرهنگ و تمدن مصر علاقه و توجه دارد، و نخستین کتاب وی درباره فرهنگ اسلام، میراث فرهنگ عرب و ایران و هنر اسلامی( اصطلاحی، درست یا نادرست، که ژاپنی ها به تقلید غربی ها به کار می برند) در سال 1993 منتشر شده است. سوگیتا در این کتاب که مطرح است میدان تحقیق خود را وسعت داده، و به بررسی موضوع توجه برانگیز تصویر و تصوّر ژاپنی ها از خاورمیانه و نیز ژاپن از نگاه مردم باختر آسیا پرداخته است.
در ربع قرن گذشته نوشته هایی حاصل تحقیق درباره ایران و اسلام و غرب آسیا و شمال افریقا در ژاپن انتشار یافته که نشانه نگرش تازه و علاقه نوانگیخته پژوهندگان سرزمین آفتاب به ایران و نیز اندیشه و قلمرو اسلام است. پس از کتابها و مقاله های شادروانان آشی کاگا آتسواوجی Ashikaga Atsuuji و گامؤ رِی ایچی Gamo Reichi و دیگران، کتاب ایسوُراموُ بونکا Isuramu Bunka(فرهنگ اسلام) اثر ارزنده زنده یاد ایزوتسوُ توشیهیکو Izutsu Toshihiko در سال 1981 انتشار یافت. این عارف اندیشمند ترجمه ای هم از قرآن مجید به ژاپنی فراهم آورد. « ایسورامو سِکای نو هیتو- بیتو» Isurau Sekai no Hito-bito(مردم دنیای مسلمان) نیز با همت و ویراستاری پرفسور کامیوکا کوجی Kamioka Koji و دیگران در چندین مجلد در سال 1984 در دسترس ژاپنیان درآمد. اینک نوبت به نویسنده«ایران و خاورمیانه از نگاه ژاپنی ها» رسیده، که با شوق و تلاش بسیار و برخورد و بیانی بی باک و سنت شکن مطالبی بس متنوع را در زمینه ای وسیع کنار هم نهاده و کتابی درباره تصویر و تصور ژاپنی ها از خاورمیانه و جریان و چگونگی شکل گرفتن آن فرانهاده است.
عنوان این کتاب دید ژاپنی ها از خاورمیانه، اما محتوای آن گسترده تر، و در واقع بررسی تاریخ شناخت ژاپن و خاورمیانه از یکدیگر است. در پرداختن به موضوعی چنین گسترده در صفحه هایی محدود، ناگزیر اندازه ای کلی نگری در کار می آید. با اینهمه، مباحث این کتاب نشان می دهد که چگونه ژاپنیان، و سیاست ژاپن، موضع خود را از مستضعف و هم ردیف شناختن خود با کشورهای رنج دیده آسیا و افریقا بدل کردند، و در وصفِ کشورهای اروپایی درآمدند و به هوای بهره کشی افتادند و بسا که این کار را وسیله ای برای اعتلا و پیش رفتن در راه تمدن و تجدّد دانستند.
«ایران و خاورمیانه از نگاه ژاپنی ها» دارای سه فصل است:
فصل اول که درواقع مقدمه ای بر سخن اصلی است از ‌آمدن ایرانیان و چیزهای ایرانی به ژاپن و تصویر ایران قدیم در این سوی شرق می گوید، از شعری فارسی که ره آورد راهبی بودایی از بندر زیتون و دیدار او با دو بازرگان ایرانی است سخن می آوَرد، و از اشاره ها به ژاپن با عنوان جزیره وقواق در نوشته های جغرافی نویسان مسلمان یاد می کند.
فصل دوم کتاب در شش مبحث از شکل گرفتن تصویر خاورمیانه برای ژاپنیان پس از دوره باستان می گوید:
1- نخستین اطلاع های دریافته از مسافران اروپایی در سده شانزده، و چیزهای گوناگون که از ایران می آمد.
2- اعراب و ترکان، و تماس ژاپن با مسلمانان.
3- شناختن خاورمیانه از سده نوزده، نخستین دیدارها از عربستان.
4- علاقه ژاپنی ها به مصر.
5- امپراتوری عثمانی و ایران، و سفر ژاپنیان به این سرزمین ها.
6- شناخت ژاپنی ها از اسلام و حضرت محمد، و رفتن آنها به حج در قرن نوزده.
فصل سوم کتاب چهار مبحث دارد:
1- نگاهی به سفرهای ابراهیم صحاف باشی و مهدیقلی هدایت به ژاپن.
2- جنگ روس و ژاپن و اثر آن؛ نوشته ها و سروده ها در ایران و مِصر در ستایش ژاپن.
3- جنبش و اندیشه استقلال مسلمانان.
4- میدانِ دید نو؛ زلزله بزرگ ژاپن و مصریان؛ مایه گرفتن نویسندگان خاورمیانه از افسانه ژاپنی.

ملاحظات تاریخی

نخستین بخش این کتاب مروری است بر تاریخ مناسبات ایران و ژاپن.
در سده هفتم میلادی نماینده ای با نامه امپراتور ژاپن به دربار چین رفت. در خاورمیانه دگرگونی عظیم پیش آمد. شاهنشاهی ساسانی سرنگون و امپراتوری اسلام بنیاد شد.
مردم چین فارس را پو-سی po-si(4)می گفتند و عرب را تا-سی ta-si. در ژاپن آن روزگار هم این نامها را از چینیان گرفتند. ژاپن از راه چین با پو-سی رابطه فرهنگی داشت. شوسوئین shosoin، گنجینه امپراتوری ژاپن در نارا، این را خوب نشان می دهد.
در گنجینه معبد بودایی هوریوجی Horyuji هم نوشته های پیدا شده روی الواح چوبی و به زبانهای پهلوی و سغدی، گواه دیگر این ارتباط است. شماری از محققان ژاپنی، و از آن میان ماتسوُموتو سِی ایچو Matsumoto Seicho، استاد ایتو گیکیو Ito Gikkio و استاد ایموتو ئه ایچی Imoto Eichi کوشیده اند تا ردّ و آثار آمدن ایرانیان و فرهنگ ایرانی به ژاپن را بیابند. در ادب قدیم ژاپن نیز داستانهایی همانند داستانهای ایرانی می بینیم. نوشته ای هم که راهبی به نام کِی سِی kei Sei Jo-nin در دوره تاریخی کاماکوُرا Kamakura( سالهای 1185 تا 1336)در سفری به چین در دوره فرمانروایی سلسله سوُ sou در بندر زیتون از چند بازرگان فارسی گوی گرفت و به ارمغان آورد و اکنون در معبد بودایی کوءزان- جی Kozan-ji ژاپن نگهداری می شود، نشانه دیگری است. بر این برگ بیتی از شاهنامه فردوسی و بیتی از ویس و رامین فخرالدین گرگانی و نیز یک رباعی آمده، و نوشته سال 1217میلادی است.(5)
در مبحث دوم از فصل اول این کتاب، در شرح اینکه جغرافی نویسان مسلمان ژاپن را به عنوان جزیره وقواق یا واق واق می شناختند، آمده است که ایرانیان در قرنهای آغازین دوره اسلامی درباره ژاپن چیزی ننوشتند و آنچه که مانده از مؤلفان عرب است. اما حقیقت حال اینست که بیشتر این جغرافی نویسان، مانند موسی خوارزمی( درگذشته 847م)ابن خردادبه (820 تا 911م)، سهراب ابن سرابیون جغرافیدان ایرانی نیمه قرن دهم میلادی، و مؤلف «عجائب الاقالیم السبعه»، ابوزید بلخی(849 تا 934م)و ابو اسحق اصطخری( درگذشته 957م)مؤلف المسالک و الممالک که آثار خود را به عربی، زبان علمی رایج در آن روزگار در این بخش از جهان، تألیف کردند ایرانی یا ایرانی تبار بودند.(6)

دنبال گیری سنت اروپائیان

در بخشی از مقاله های قبل که عنوان آن« ایران» است می خوانیم: پرتقالیها و هلندیها که در قرن شانزده به ژاپن آمدند چیزها و اندیشه های نو آوردند و از آن میان نگرشِ خود را به شرق. تا این هنگام چین واسطه شناخت ژاپن از خاورمیانه بود، اما از این سالها اروپا واسطه دوم شد.(گفتنی است که این اثر هنوز برجاست و ژاپنی ها همچنان شرق را از نگاه غربیان می بینند و مطالعه ایران و خاورمیانه را شرق شناسی می نامند، حال آنکه این ناحیه برای آنها از نظر جغرافیایی در غرب واقع است). در این دوره ارمغانهای گوناگون از کالا و نیز میراث فرهنگی به ژاپن آورده شد، که در آن میان آثار ایران فراوان بود. گفته اند که یوشی موُنه Yoshimune، فرمانروای هشتم خاندان سپهسالاری توکوُگاوا Tokugawa، از سال 1723 هر سال اسب ایرانی سفارش می داد. در این دوره که پای بیگانگان از راه بندر ناگاساکی به ژاپن باز شده بود، از شهر ایواتا Iwata در سیام بازرگانان مسلمانِ موُر Moor در ظاهر هلندی یا چینی به ژاپن می آمدند، و گفتنی است که زبان تجاری اینان فارسی بود.
مؤلف سخنی از سفینه سلیمانی و شرح آن درباره ژاپن به میان نیاورده است؛ اما با این آگاهی این نظر برای خواننده ایرانی پیش می آید که ربیع بن محمد ابراهیم نویسنده سفینه سلیمانی که همراه هیأت سفارتی از سوی شاه طهماسب صفوی در سال 1685(1096 هـ.ق) به دربار سیام روانه شد و در کتاب خود شرحی نسبهً دقیق هم از ژاپن و احوال حکومت و مردم آن آورده، اطلاع خود را به احتمال بسیار از این بازرگانان گرفته بوده است.(7)
در دوره توکوُگاوا(سده های 17 تا 19)ژاپنی ها با ایران کم و بیش آشنا بودند و اشاره هایی به ایران و ایرانی در داستانها می آمد، اما تصور روشنی از احوال و موقع جغرافیایی آنها نداشتند. با رسیدن به سده نوزده، نویسنده این کتاب به نظریه شماری از رهبرانِ تجدد ژاپن در این سالها، که مردم خاورمیانه را عقب افتاده و بعضاً فاقد استعداد پیشرفت و تعالی می دانستند، اشاره دارد؛ و در چند جا نتیجه گیری خود را باز می گوید که ژاپنی ها از هنگام برخوردن به اروپائیان فکر آنها را درباره خاورمیانه پذیرفتند و دنبال کردند، و اثر این دریافت هنوز برجاست. در این شناخت، کسانی چنین می یافتند که اهالی خاورمیانه مردمی خوبند و زبانی خوش آهنگ و زنانی زیبا دارند؛ اما بیشتر ژاپنیان آنها را مردمی پست تر و از نظر اخلاقی نازل می شمردند. فوُکوُزاوا یوکیچی Fukuzawa Yokichi(1835 تا 1910م)، اندیشمند دوره تجدد ژاپن، جامعه انسانی در جهان را در چهار رده طبقه بندی کرده، اروپائیان را در مرتبه اعلا نهاده و عربها و ترکها و ایرانیان و چینیان را در پائین ترین مرتبه در شمار آورده است(8).

عصر جدید

در بخش های قبل، نویسنده مروری دارد بر روزنامه سفر ژاپونیان در عثمانی و ایران در نیمه دوم سده نوزدهم. در آن سالها روسیه در شمال برای این سه کشور مایه تهدید بود، و بیشتر به این مصلحت با هم تماس یافتند. اوءیاما تاکانو سوُکه Oyama Takanosuke در یادداشتهای سفر دریائیش به عثمانی نوشت که ترکان مردمی نیک طبع اما فقیر و بی آزرمند، و امپراتور خودکامه ثروت و قدرت را در اختیار خود دارد. سفر ژاپنی ها به ایران و پایتخت آن تهران چندان آسان نمی گذشت، زیرا که باید راهی دراز را در کویر و کوهستان و در سرما و گرما سوار بر چارپا درنوردند، و خستگی و گرسنگی و خطر راهزنان و نبودن بهداشت و نداشتن بلد و وسیله شناخت خوب آزارشان می داد. فساد در دستگاه دولت چشمگیر،‌ و دزدی و قتل در میان مردم و مجازاتهای سخت و ستمگرانه حکام وحشت آور و اخلاقیات مردم پایین می نمود. در زمینه سیاسی و اقتصادی شاهِ قاجار امتیازهای گوناگون به انگلیس و روس داد و بیگانگان بر اقتصاد ایران حاکم شده بودند و مردم ناراضی. تجدد، و در واقع راه دادن به غربیان، قدرت ملی را تضعیف کرده بود.
یوشیدا ماساهارو Yoshida Masaharu که در رأس هیأت سفارتی به دربار ناصرالدین شاه رفت( سالهای 81-1880 میلادی برابر 98-1297هـ.ق)نیز چنین تصویری از ایران به دست داده است.(9)

ژاپن و اسلام

در مقاله های قبل درباره پیشینه اسلام شناسی در ژاپن است. مؤلف می نویسد که آرائی هاکوُسِی Arai Hakusei نخستین کس از ژاپنیان بود که پیش از دوره تجدد ژاپن به مطالعه اسلام و شناخت پیامبر آن کوشید؛ اما تا دوره میجی Meiji( که از سال 1867 آغاز شد) ژاپنیان نتوانستند فهم درست و دقیقی از اسلام پیدا کنند، زیرا که منابع و مراجع آنها کتابهای آمیخته به تعصب مسیحی اروپائیان بود. هایاشی تاداسو Hayashi Tadasu هم که در سال 1876 داستان زندگی و رسالت حضرت محمد را به ژاپنی نگاشت آن را از نوشته های اروپائیان برگرفت، و از این روست که در آن منزلت خدای اسلام از آنکه مسیحیان و یهودیان می پرستند پائین تر نموده شده است. در داستانهایی هم که از آن پس از زندگی پیامبر اسلام نوشته شد، حضرت محمد همچون ابرمرد و قهرمان تاریخی بیشتر کانون توجه بود تا دین اسلام. در سده نوزده کسانی از ژاپنی ها مسلمان شده بودند، هر چند که شمارشان اندک بود؛ و از اینان تنی چند به زیارت حج رفتند. همه آنها در سرزمین های دیگر، نه در ژاپن، با اسلام تماس یافته و به آن گرویده بودند. در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم دست کم شش بار زائران از ژاپن به حج، که در آن روزگار سفری دشوار و پرخطر بود، رفتند؛ و چند کتاب درباره آداب حج تهیه شد. اما بیشتر این زائران چون زبان عربی خوب نمی دانستند فهم درست از مقصود زیارت کعبه نداشتند.

این سو و آن سویِ شرق

مؤلف در نتیجه گیری از دو مقاله های قبل خود درباره آشنایی ژاپنی ها و مردم خاورمیانه با یکدیگر تا پیش از سده بیستم نوشته است که پیش از آنکه مارکوپولو «جیپانگو»(نامی را که او برای ژاپن آورده است) پیدا کند، ژاپن برای مردم خاورمیانه سرزمینی افسانه ای بود در شرقِ چین؛ تا که در سده هیجدهم شمار اندکی از مردم خاورمیانه از روی گزارشهای اروپائیان رفته رفته تصویر روشنی از ژاپن پیدا کردند؛ و در نیمه دوم سده نوزدهم کسانی از ایران و عثمانی به ژاپن آمدند، و فرستادگان و مسافرانی نیز از ژاپن روانه ایران و آسیای میانه و سرزمین عثمانی و عربستان شدند. چند رویداد سیاسی بین المللی هم توجه مردم خاورمیانه را به ژاپن بیشتر کرد، که نمایان ترین آنها جنگ ژاپن و چین و پیامدهای آن بود. اما دانش مردم خاورمیانه درباره ژاپن اندک بود؛ چنانکه از گزارش اعتمادالسلطنه در تاریخ منتظم ناصری و در المآثر و الآثار(هر دو به سال 1880 میلادی)، و از پرسشهای ناصرالدین شاه از فرستادگان ژاپن(یوشیدا ماساهارو و همراهانش) پیداست.
آشنایی مردم خاورمیانه با ژاپن که با راه یافتن این کشور به بازارهای جهان و پیروزیش در جنگ با چین و پیامدهای سیاسی این رویداد دامنه پیدا کرد، در سالهای آغاز قرن بیستم با غلبه یافتن ژاپن در جنگ با روس به اوج رسید، و «شمس طالع» نور امید تازه ای بر دلهای مردم رنج دیده از استعمار در آن سوی شرق تاباند؛ چنانکه مصطفی کامل از آزادیخواهان مصری شعار«مصر برای مصریان»را سر داد و مردم را به جنبش خواند و کتابی با عنوان «شمس طالع» به عربی نوشت، و حافظ ابراهیم شاعر مصری نیز با سرودن قطعه های «دختر ژاپنی» و «جنگ روس و ژاپن» شوری در مردم برانگیخت. در ایران نیز «میکادونامه»، که در همان سال 1905 و در گرماگرم جنبش مشروطه خواهی به تقلید شاهنامه و در ستایش پیروزی ژاپن ساخته شد و در چاپخانه حبل المتین کلکته به طبع رسید، رهبران و سرداران ژاپن را همچون نمونه های فضیلت و میهن دوستی و تجدد و آزادمنشی ستود.
نویسندگان و روشنفکران این سوی شرق، ژاپن را در آن سوی خاور نماد بیداری شرق و نمونه آرمانی می گرفتند. اما نویسنده«ایران و خاورمیانه از نگاه ژاپنی ها» بی پرده پوشی و تعصبی یاد آورده و داوری کرده است که در همان سالها که آزادیخواهان خاورمیانه ژاپن را به چشم مُنجی خود می دیدند و برای رها شدن از استعمار به رهبری و عدالتخواهی او امید بسته بودند، گروهی از سران و نظریه پردازان سیاسی ژاپن اندیشه حکومت بر قاره آسیا بوسیله ژاپن و جایگزین استعمار غربیان شدن را می پروراندند، و رساله و کتاب در این باره یکی پس از دیگری منتشر می شد. در سال 1906 توکوتومی گاهوء Tokutomi Gaho(1863 تا 1957) در برابر قطعه « بار سنگین سفیدپوستان»(1899) ساخته رودیارد کیپلینگ Rudiyard Kipling(1865 تا 1936)انگلیسی، که در توجیه توسعه استعمار انگلیس و امریکاست، نظریه «بار سنگین زردپوستان» را در «نامه ژاپنی » مطرح ساخت؛ که بر مسؤولیت ژاپن نسبت به ممالک دیگر آسیا تأکید می کند، و پیشروی ژاپن در آسیا را برای اداره و حکومت بر این قاره به حق می داند.

مسافران ایرانی

نویسنده در بخش نخست از فصل سوم کتاب خود گزارش و یادداشتی را که از ابراهیم صحاف باشی و مهدیقلی هدایت از سفرشان به ژاپن به یادگار مانده بررسی کرده است.
در سفرنامه صحاف باشی( نشر شرکت مؤلفان و مترجمان، تهران، 1357)تجربه های او در سفر به آمریکا و اروپا و ژاپن و آسیای جنوب شرقی و جاهای دیگر در سال 1897(برابر 1314 و 1315هـ.ق)آمده است. ورود صحاف باشی به ژاپن( بندر یوکوهاما)16 ربیع الاول 1315(15 اوت 1897)و اقامتش در این کشور بر رویهم 48 روز بود. یادداشتهای ژاپن فقط بخش اندکی از سفرنامه اوست که در آن بیشتر دید منفی دارد؛ اما از شرحی که فوکوشیما یا ساماسا Fukushima Yasamasa سرهنگ ژاپنی، که در سال 1896 ایران و آسیای میانه را سیاحت کرده و دیداری هم با صحاف باشی داشته،‌ آورده است برمی آید که احساس تحسینی هم نسبت به ژاپن داشته است(10).
سخن مهدیقلی هدایت(مخبرالسلطنه) که همراه میرزا علی اصغرخان اتابک صدراعظم قاجاریان درست در روزهای پیش از آغاز جنگ روس و ژاپن( دسامبر 1903 و ژانویه 1904)از ژاپن دیدن کرد در سفرنامه او(سفرنامه تشرف به مکه معظمه از طریق چین، ژاپن و امریکا، تهران، 1323خ) و در کتابهای دیگرش سراسر ستایش است، و او خلقیات و منش و رفتار مردم و دولت ژاپن را نمونه تحسین برانگیزی برای فرد و جامعه و کشور خواهان سعادت دیده است.(11)

ژاپن، نمونه تجدّد

بخش های قبلی این مقاله به جنبش استقلال طلبی ملل مسلمان خاورمیانه که از پیروزی ژاپن در جنگ با روس امید و نیروی تازه گرفته بودند پرداخته است. این شوق و امید در دلهای مسلمانان تا آنجا بود که به خود نوید می دادند که با اسلام آوردن امپراتور ژاپن، ملتهای مسلمان نیروی مقابله با قدرتهای استعمارگر را پیدا کنند. تنی چند از مسلمانان خاورمیانه هم در این سالها به ژاپن آمدند تا مردم اینجا را به اسلام دعوت کنند. چند اندیشمند مصری بخصوص در این کار فعال بودند، که از میان آنها باید از احمد فضلی و عبدالرشید ابراهیم یاد کرد.
بر این شرح می توان افزود که شماری از روحانیان و اندیشمندان و آزادیخواهان مسلمان در امید و انتظار خود نسبت به ژاپن متجدد و پیروز برآمده از جنگ تا آنجا پیش رفتند که امپراتور ‌آن را «مؤید الاسلام» خواندند و بعضی مطبوعات نیز شایعه اسلام آوردن امپراتور ژاپن را درست انگاشتند و با درج اخبار آن خوانندگان خود را به شور و سرور آوردند.(12)

ژاپن در ادب خاورمیانه

بخش های قبلی این مقاله،‌ با عنوان« میدان دیدِ نو»، در سه مبحث به زلزله بزرگ کانتو Kanto، ناحیه شرق ژاپن،(سال 1923)و انعکاس آن در ادب مصر،«اهل الکهف»، نوشته توفیق الحکیم نویسنده مصری، و صادق هدایت و ترجمه او از داستان ژاپنی «اوُراشیما» پرداخته است. نویسنده شرح می دهد که جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه در اثنای آن، در احوال ترکها و ایرانیان و مصریان اثر داشت، و پس از جنگ ترکیه و مصر استقلال یافتند و تصویر ژاپن در آثار ادبی خاورمیانه دگرگون شد. نمونه آن شعری است که احمد شوقی شاعر شهره مصری درباره زلزله بزرگ کانتو سرود و در سال 1926 منتشر ساخت. توفیق الحکیم نویسنده نامور مصری در نمایشنامه چهارپرده ای خود به نام «اهل الکهف»(غارنشینان) که آن را در اصل از یکی از قصص قرآنی(اصحاب کهف) برگرفته، از افسانه ژاپنی اوُراشیما در پرداختن داستان سود جسته است(13). در همین سالها صادق هدایت نیز قصه اوراشیما را به فارسی درآورد.(14) نویسنده شرحی در معرفی صادق هدایت در برگردان او از این قصه ژاپنی آورده، و کوشیده است تا ردّ متنی را که مأخذ این نویسنده ایرانی بوده است بیابد.
نویسنده در پایان کتاب خود در نتیجه گیری از مطالب قبل آن نوشته که بار آمدن تصویر ژاپن در ذهن مردم خاورمیانه را از اواخر سده نوزده تا پیش از جنگ دوم پی گرفته و چنین یافته است: در خاورمیانه ژاپن را همیشه از دیدگاه ناسیونالیستی یا اعتقاد دینی یا ملاحظات سیاسی نگریسته و آن را نمونه ای آرمانی و الگویی برای تجدد و ترقی شناخته اند. اما نگاه ژاپنی ها به خاورمیانه در این یک سده پس از جنگ روس و ژاپن از دید دلسوزانه ناسیونالیستی به ملاحظه واقع گرای مصلحت بین و بهره جوی بدل شده است، گرچه ژاپنی ها در ظاهر هنوز خاورمیانه را سرزمین شتر و بیابان می شناسند. این نگرش از دو سوی که در نیمه نخست سده بیستم شکل گرفت، در پنجاه سال اخیر چندان عوض نشده است. هرچند که خبر بمبارانهای اتمی هیروشیما و ناگاساکی مردم خاورمیانه را هم سخت تکان داد، باز اندیشمندان امروزِ شرق، که مصریان ناموری چون محمدحسین هیکل نماینده آنانند، همچنان در پی پاسخی برای این مسأله اند که چرا آنها که نهضت بیداری و تجدّد خود را همزمان با ژاپن آغاز کردند هنوز در ابتدای راه مانده اند!

پی نوشت ها :

1. از: نامه فرهنگستان، سال دوم، ش 4(زمستان 1375)، ص 73-165.
2. Sugita Hideaki;Nihon-jin no Chuto Hakken,Tokyo University Press,1995.
3. در این نوشته، به رسم معمول ژاپن، در ذکر نام اشخاص نخست نام خانواده و سپس نام کوچک نوشته شده است.
4. «پو-سی» کلمه چینی است به معنی ایرانی. می گویند که تحریفی است از فارسی. در چینی استعمال قدیم دارد.(از شرح استاد ایرج افشار بر خطای نامه: شرح مشاهدات سیدعلی اکبر خطائی معاصر شاه اسماعیل صفوی در سرزمین چین، مرکز اسناد فرهنگی آسیا، تهران، 1357، پیوست 6، ص 435).
5. به سخن نویسنده کتاب از تاریخ قدیم داد و ستد ایران و ژاپن می افزاییم که آمدن ایرانیان و فرهنگ ایران به این سوی خاور را منابع معتبر گواهی می دهد. در نیهونگی یا نیهون شوکی Nihongi/Nihonshoki تقویم تاریخی ژاپن که رویدادهای عمده از دوره باستان تا سال 697 میلادی در آن ثبت شده، در شرح وقایع نیمه سده هفتم میلادی از آمدن مسافرانی از سرزمین ایران به ژاپن یاد شده و در فهرست رویدادهای سال پنجم هاکوُچی Hakuchi( برابر سال 654 میلادی)‌در دوره فرمانروایی امپراتور کؤتوکوُ kotoku آمده است:
« در ماه چهارم. این سال، در تابستان، دو مرد و دو زن از سرزمین تُخارا و یک زن از سراواستی s`ravasti به دست توفان دریا به کناره هینگو Hingu رانده شدند.»
Nihongi;Chronicles of Japan from the Earliest Times to A.D.675,W.G.Aston(tr),Tuttle,Tokyo,1972,p.2/246.
تُخارا ناحیه ای در شرق بدخشان، در افغانستان کنونی، شناخته شده و سراواستی شهری باستانی در سرزمین هند بوده است.(همانجا، حاشیه).
نیز در شرح وقایع سال سوم فرمانروایی امپراتور سایمی Saimei( 657میلادی) می خوانیم:
«در روز سوم ماه هفتم این سال، در پاییز، دو مرد و چهار زن از سرزمین تُخارا که(در نتیجه کشتی شکستگی) به کناره تسوکوُشی Tsukushi افتاده بودند، گفتند:« امواج دریا ما را نخست به جزیره آمامی(‌که اکنون آمامی اوشیما Amami Oshima خوانده می شود) راند». پس اسبان چاپار برای آوردن آنها فرستادند. «روز 15(همان ماه) الگویی از کوه سوُمی Sumi در جانب غربی معبد آسوُکا Asuka ساخته و نیز جشنی به سلام ارواح درگذشتگان برگزار شد. در آن شب(و در آن مراسم)مردم تُخارا پذیرایی شدند.»(همانجا، ص 251).
6.نگاه کنید به مقاله سیروس علائی: طلوع و غروب نقشه نگاری در جامعه های سنتی اسلامی، در: ایرانشناسی، سال هشتم، ش 1، صص 92 تا 105.
7. نگاه کنید به مقاله هاشم رجب زاده: ژاپن به روایت سفینه سلیمانی( سفرنامه ای از روزگار صفویان)، در: مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد، سال بیست و سوم، ش 3 و 4- پاییز و زمستان 1369- صص 502 تا 539.
8. فوُکوُزاوا غرب را سرچشمه تمدن و معرفت برای ژاپن و فراآور ارزشهای اجتماعی برابری و اصالت فرد می دید. کتاب او به نام «احوال دنیای غرب»(سِی یؤ-جی جو seiyo-Jijo) که در سال 1866 منتشر شد شرح ستایش آمیزی است از بنیادها و تأسیسات غربی که فوکوزاوا در سفر خود به مغرب زمین دیده و شناخته بود.
9. برای سفر یوشیدا نگاه کنید به منابع زیر:
- هاشم رجب زاده، سفرنامه یوشیدا ماساهارو نخستین فرستاده ژاپن به ایران دوره قاجار( ترجمه و تحقیق)، نشر آستان قدس، 1373.
-اوکازاکی شوکو Okazaki Shoko، نخستین هیأت سفارت ژاپن به ایران، بازنوشته هاشم رجب زاده، در: آینده، سال پانزدهم، ش 3-5(1368)صص 250 تا 257.
- هاشم رجب زاده، ایران و ایرانیان از نگاه یوشیدا، در: ایرانشناسی، سال پنجم، ش 2(تابستان 1372)، صص 381 تا 397، و ش 3(پاییز 1372)، صص 566 تا 579.
در سالهای پایان سده نوزده و آغاز سده بیستم ژاپنیان دیگر هم به ایران سفر کردند. شادروان اینوده ئه ایجی Inoue Eiji(1986-1901) در یادداشتهای خود با عنوان واگا کایسو- نو- ایران Waga jaiso-no-Iran(یادهایم از ایران) که به کوشش فرزندش ماسایوُکی Inoue Masayuki چاپ شد(توکیو، 1986)از مسافران زیر نام برده است(فصل چهارم، صفحه های 280 تا 295):
- هیأت سفارت به سرپرستی یوشیدا(81-1880).
-فوکوشیما یاساماسا Fukushima Yasamasa(1896). او چند ماه در ایران سفر کرد و در میان این مدت به آسیای میانه هم رفت(ماههای مه تا اکتبر).
- یه ناگا توکیچی Yenaga Tokichi. او از 24 ژوئیه 1899 از طریق باکو و باتوم و از راه دریا روانه استانبول شد و به سوریه و مصر و هند سفر کرد، و در ماه مارس 1900 به ژاپن بازگشت. یه ناگا مأمور بررسی کار تریاک در حکومت ژاپنی تایوان بود.
- اینووه ماساجی Inoue Masaji در تابستان 1902 به ایران آمد و آسیای میانه را هم دید. سفرنامه اش به نام چوُئو آجیا ریوکو- کی Chuo Ajia Ryoko-ki(سفرنامه آسیای مرکزی) در 1903 به وسیله بنگاه نشر کتاب مین یو- شا Minyo-sha منتشر شد. او بر رویهم سه هفته در ایران گذراند، پنج روز آن را در تهران.
10. برای شرح سفر ابراهیم صحاف باشی نگاه کنید به مقاله هاشم رجب زاده، ژاپن از چشم صحاف باشی، در: کلک، شماره 28(تیر 1371)، صص 94 تا 114.
11. برای سفر هدایت و شرح او درباره ژاپن نگاه کنید به مقاله های زیر از هاشم رجب زاده:
- ژاپنی که مخبرالسلطنه هدایت دید، در: ایرانشناسی، ‌سال اول، ش 2(تابستان 1368)، صص 359 تا 382.
- ژاپن از نگاه مهدیقلی هدایت(مخبرالسلطنه)، در: کتاب پاز، ش 2(شهریور 1370)، صص 111 تا 141.
12. برای تفصیل در این باره نگاه کنید به مقاله هاشم رجب زاده، مسلمان شدن امپراتور ژاپن، در: آینده، سال نوزدهم، ش 10-12(دی- اسفند 1372)، صص 953 تا 957.
13. ترجمه این نوشته توفیق الحکم، با عنوان«غارنشینان»و آثاری دیگر از او(سه نمایشنامه و نیز داستان «به سوی زندگی بهتر»)به همت و قلم شادروان استاد محمد پروین گنابادی به فارسی زبانان معرفی شده است. نگاه کنید به گزینه مقاله ها از آن شادروان که به کوشش محمد روشن فراهم آمده است( کتابهای جیبی، تهران، 1356).
14. برای ترجمه صادق هدایت از داستان اوراشیما نگاه کنید به مجله سخن، دوره دوم، ش 1( دیماه 1323)، صص 43 تا 45.

منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.